بیکرانگی



در این جلسه به بررسی انتقادی دین شناسی دکتر عبدالکریم سروش خواهیم پرداخت. نظریه پرداز جناب دکتر فنائی است و جناب دکتر و بنده نیز نظرات خودمان را در این زمینه عرضه خواهیم کرد.


 نقد دکتر فنائی، دارای دقت ها و نکات جذابی است. حضور در این جلسه به علاقه مندان بحث دین و تجدد پیشنهاد می شود.


ورود برای عموم آزاد و رایگان است.




به گزارش روابط عمومی دانشگاه، در نشست علمی خاستگاه معنویت جدید در ایران»، دکتر وحید سهرابی‌فر به سخنرانی پرداخت.

سهرابی‌فر در این نشست گفت: معنویت همواره یکی از نیازهای بشر بوده است. این نیاز در طول تاریخ توسط ادیان تأمین شده است و عالمان معنوی در واقع همان عالمان دینی بوده‌اند که به بعد معنوی دین توجه می‌کنند. با این حال در دوره اخیر شاهد ظهور معنویت جدید» هستیم؛ معنویتی که خود را مستقل از دین معرفی می‌کند.

وی افزود: بررسی پیشینه این معنویت ما را به موضوع چگونگی شکل‌گیری مدرنیته رهنمون می‌شود. با بررسی وضعیت چند قرن اخیر غرب و در نظر گرفتن جریان‌های مهمی چون نهضت اصلاح دینی، روشن‌گری، رمانتیسیم و اصالت، ظهور چنین معنویت‌هایی در غرب قابل تبیین است.

این استاد دانشگاه ادیان و مذاهب در ادامه گفت: جامعه ما نیز که تحت تأثیر امواج مدرنیته غربی قرار گرفته است، از این جریان مصون نبوده است و امروزه معنویت‌های جدید در قالب‌های مختلفی چون ورزش، دوره‌های موفقیت و کسب ثروت، ترک اعتیاد، رمان، فیلم و . در جامعه ما شیوع یافته است. روی‌کرد گزینشی و تلاش در راستای چاره‌جویی برای مشکلات انسان جدید (مسئله معنا، سبک زندگی‌های نوین، تجارب زیسته متفاوت، مواجهه با سطوح مختلف مدرنیته) از ویژگی‌های این معنویت‌ها است.

وی در پایان گفت: بررسی انتقادی این معنویت‌ها نشان‌گر آن است که تصویر انسان در این معنویت‌ها، تصویری بسیار محدود، زودگذر و دنیوی است. این مسئله موجب می‌شود توصیه‌های این معنویت‌ها با واقعیت وجودی انسان سازگار نباشد.

گفتنی است این نشست روز پنجشنبه چهارم بهمن 1397 ساعت 11:30 در سالن شهید بهشتی دانشگاه ادیان و مذاهب برگزار شد.

گزارش سایت دانشگاه ادیان و مذاهب




دوره آنلاین معنویت: از سنت تا مدرنیته»


- معنویت دینی و معنویت جدید

- تطور معنویت از دوران سنت تا دوره معاصر

- مدرنیته و پیامدهای آن برای معنویت


شرکت در این دوره به تمام علاقه مندان مباحث معنویت پیشنهاد می شود.


لینک ثبت نام:


 yon.ir/ioXB2



زندگی زمینی و راز آسمانی» سرانجام به نمایشگاه بین المللی کتاب تهران رسید. این کتاب توسط انتشارات نگاه معاصر (راهروی پنجم، پلاک 15) منتشر شده است.


این اثر محصول چند سال پژوهش و مطالعه است و پیش از این در جشنوارۀ پایان‌نامۀ سال کشور به عنوان اثر شایستۀ تقدیر شناخته شده است.


کتاب به بررسی دیدگاه چار تیلور (یکی از مهمترین فیلسوفان زندۀ دنیا) در باب پیامدهای مدرنیته برای دین و معنویت می‌پردازد و از چهار فصل تشکیل شده است:


فصل اول به مرور ادبیات بحث دین و مدرنیته پرداخته و نظریاتی چون سکولاریزاسیون» و بازگشت امر قدسی» را گزارش کرده است.


فصل دوم دیدگاه چار تیلور را شرح می‌دهد. این بخش در واقع به بررسی چگونگی شکل‌گیری هویت انسان مدرن در پنج قرن اخیر اختصاص دارد و در آن گزارش مختصری از اثر گران‌سنگ تیلور عصر سکولار» ارائه شده است. سپس، اصطلاحات و تحلیل‌های چار تیلور مطرح شده است. نگاه ممتاز و متفاوت تیلور به مدرنیته و دین، راه جدیدی را در تقابل دین و مدرنیته می‌گشاید.


فصل سوم پیامدهای مدرنیته برای دین و نیز پیامدهای آن برای معنویت را بیان می‌کند. در این فصل تحولات متاخر در زمینۀ دین و معنویت، از نگاه تیلور مورد بررسی قرار گرفته است.


فصل چهارم ارزیابی و سنجش دیدگاه تیلور است. در این فصل پیامدهای ذکر شده برای دین و معنویت به طور انتقادی بررسی می‌شود و در پایان، نقاط قوت و ضعف نظریۀ تیلور مورد بحث قرار می گیرد. نگارنده معتقد است دیدگاه چار تیلور، از ظرفیت بالایی برای کمک به مسئلۀ دین و مدرنیته در کشورمان برخوردار است. 


 مطالعۀ این کتاب به تمام متخصصان و علاقه‌مندان بحث دین و مدرنیته پیشنهاد می شود.



سرطان را همچون سرماخوردگی درمان میکنیم». جملاتی این چنین توجه هرکسی را به خود جلب می کند و باعث می­شود در شبکه­های مجازی مباحث بسیاری پیرامون طب اسلامی» شکل بگیرد. از سوی دیگر، پسوند اسلامی» برای طب و اِسناد آن به پیامبر اسلام (ص) و منبع وحیانی، برای جامعه­ی ایران که اکثریتی دیندار دارد، عنوان شایان توجهی است. آقای عباس تبریزیان بنیان­گذار چنین طبی است. او چندین جلد کتاب در این زمینه نگاشته و سعی کرده روایاتی را که نکات پزشکی در آنها بیان شده است سامان دهد و از آنها اصولی برای درمان بیماری ها استخراج کند. او میان طب سنتی» و طب اسلامی» تفاوت قائل است و از منکران طب اسلامی» گاه با عناوینی چون کافر و مرتد یاد می­کند. این در حالی است که بسیار از علماء با این رویه همراه نیستند و حتی رئیس پژوهشگاه دارالحدیث مدعی می شود که غالب روایت طبی سند ندارند و اهل بیت (ع) در پی تاسیس نظام طبی نبودند».

آنچه این مباحث را مجددا به کانون توجهات بدل کرد، ماجرای آتش زدن کتاب هاریسون – کتابی مرجع در پزشکی - توسط آقای تبریزیان بود. او در پی آن بود که با این کار مخالفت خود را با پزشکی جدید/شیمیایی/یهودی اعلام کند. این رفتار واکنش­های مختلفی در پی داشت و افراد بسیاری از حوزه تا دانشگاه آن را رفتاری بسیار مذموم دانستند. در اقدامی کم سابقه، مدیریت حوزه علمیه قم، بیانیه ای رسمی صادر کرد که ضمن محکوم کردن این اقدام، ساحت حوزویان را از چنین تفکرات و رفتارهایی مبرا دانست.

 

منابع معرفت

با این حال اگر از سطح کنش و واکنش­ها کمی فراتر برویم و در ریشه­های این تفکر کمی درنگ کنیم، قادر خواهیم بود این ماجرا را بهتر تحلیل کنیم. سوال اصلی این است که منابع معتبر معرفت نزد ما چیست؟

در نگاه نخست می توان از چند منبع برای معرفت نام برد. 1) یکی از منابع مهم معرفت عقل بشری است که از اهمیت و جایگاه ممتازی در شناخت حقیقت»، رسیدن به دین» و نیز اصلاح دین» از امور ناصحیح برخوردار است[1]. جایگاه عقل چنان است که در برخی از متون دینی از آن به عنوان حجت باطنی خداوند در کنار حجت ظاهری – پیامبران و امامان- یاد شده است[2]. 2) یکی دیگر از منابع معرفت، تجربه است که بر اساس آن فرد بر اساس یافته های حسی، اموری را به تجربه می آموزد و حیطه دانسته های خود را گسترش می دهد. مهمترین منبع معرفت در علوم طبیعی، تجربه است. 3) منبع دیگری که بایستی در اینجا از آن سخن گفت، نقل (گواهی) است که بر اساس آن، دایره دانسته های ما از طریق گواهی­ای که راوی از فرد صاحب خبری ارائه میدهد،‌ گسترش می یابد. در اینجا نیز اگر گواهی کننده و نیز فردی که از او گواهی شده،‌ افراد مطلع و قابل اعتمادی باشند، می توان گواهی آنها را به عنوان یک منبع معرفتی معتبر پذیرفت[3].

 

معرفت تک منبعی یا چند منبعی

پرسشی که برای تحلیل این کتاب سوزی بایستی به آن پاسخ مناسبی بدهیم این است که منظومه معرفتی ما، بایستی تک منبعی باشد یا چند منبعی؟ نگاه دینی در این زمینه چیست؟

پاسخ سوال نخست به نظر روشن است. ما انسان ها بایستی از تمام قوای شناختی خود که ما را در بسط حیطه دانسته ها یاری می رسانند، استفاده کنیم. به عبارت دیگر، اگر فردی تنها عقل را بگیرد و علوم دیگر را نفی کند و به نوعی دچار عقل پرستی شود، طبیعتا دانسته هایی را که صرفا از راه تجربه قابل حصول است، از دست خواهد داد. بالعکس، کسی که تمام دانش را منحصر در تجربه کند، طبیعتا خود را از یافته های دیگر منابع معرفتی محروم خواهد کرد. بنابراین، به نظر روشن است که برای بهره بردن از یک نظام معرفتی معقول و موجه، بایستی از تمام قوای شناختی خود بهره ببریم.

به کار بردن منابع متعدد در ساختن بنای معرفت موجب می شود بنای معرفت ما جامع تر باشد و از محدودیت­های هر منبع معرفتی فراتر برود. زیرا هر کدام از این منابع در یک شعاع خاص برد دارند و اگر بخواهیم به فراتر از آن دست یابیم، نیازمند استفاده از منابع دیگر هستیم. نکته مهمتر اینکه به کار بردن منابع معرفتی مختلف زمینه اصلاح­گری آنها نسبت به یکدیگر را فراهم می­کند. همچنان که عقل ممکن است خطا کند و آموزه های نقلی آن را اصلاح کنند، آموزه های نقلی نیز ممکن است به جهت یافته­های تجربی نیازمند بازاندیشی باشند. این در حالی است که اگر معرفت را تک منبعی بیانگاریم، آنگاه این فرصت اصلاح گری و خطایابی در ساختمان معرفت خود را از دست داده ایم.

نکته مهم دیگر اینکه وقتی در آموزه های دینی نظر می کنیم و سیره معصومین را مورد مطالعه قرار می دهیم، تاکید بر معرفت چند منبعی را می یابیم. همچنان که پیش از این اشاره شد، در احادیثی این مضمون وجود دارد که عقل دین را اصلاح می کند. یعنی عقل می تواند دین را از خرافه پیراسته کند. دین می تواند عقل را شکوفا کند[4] و اساسا عقل و شرع نسبت بسیار نزدیک و در هم تنیده ای دارند که قابل انفکاک از هم نیست[5].

در سیره معصومین (ع) هم توجه به منابع معرفتی دیگر از اهمیت بسیاری برخوردار است. معصومین هنگام مریضی از پزشک احتزار نمی­کردند و هیچگاه استدلال نشده که من چون معصوم هستم و از علم آسمانی برخودارم، نیازمند به طبیب نیستم. از سوی دیگر، دستور صریح قرآن به پیامبر (ص) مبنی بر م کردن با صحابه در امور جامعه، نشانه دیگری است که اگرچه پیامبر اکرم (ص) به منبع بی نظیر وحی متصل است، خود را از منابع معرفتی دیگر، جدا نمی کند! همچنان که در جنگ خندق، پیامبر (ص) بر اساس م و طبق نظر سلمان، ایده حفر خندق را برگزید.

 

مشکل معرفتی تبریزیان

اگر فردی منابع معرفتی متعدد را حذف کند و یک منبع معرفتی را به جای همگان بنشاند، علاوه بر اینکه از گزاره های منابع دیگر محروم شده است، امکان اصلاح گزاره های معرفتی خود را نیز از دست داده است. آنچه در مورد عملکرد آقای تبریزیان دیده می­شود همین رویه است. پیامبر (ص) داعیه پزشکی نداشتند و اساسا رسالت ایشان امور این چنینی نبود. به تصریح قرآن کریم، پیامبر (ص) یک انذار دهنده است[6] و اساس رسالت او نیز بر بشارت و انذار در طریق هدایت استوار است. قرآن نیز خود را کتاب هدایت» معرفی می­کند[7]و نه کتاب پزشکی و امور مشابه.

افزودن باری دیگر بر گرده دین، آن هم باری که دین از اساس ادعایش را نداشته، نتیجه­ای جز بدنامی دین نخواهد داشت. مشابه همین رفتار را در عملکرد افرادی می توان دید که در پی اسلامی سازی علوم مختلف هستند. آنچه مسلم است، این است که اسلام، دین هدایت است و در پی نشان دادن راه کمال و صلاح است. از همین زاویه، آموزه هایی را در باب شوون مختلف زندگی بشر ارائه کرده است. معنای این آموزه­های کلی این نیست که اسلام بایستی نظریه های مختلفی در باب تمام شوون زندگی انسانی ارائه کرده باشد! همچنین معنای این گزاره ها این نیست که متد و روش علوم مختلف را – مثلا در پزشکی متد تجربی را- کنار بگذاریم و گزاره های یک علم تجربی را با متد نقلی بسنجیم! اگر درنگی در این تفاوت ها داشته باشیم، آنگاه خود را از منابع معرفتی مختلف محروم نمی کنیم و بار مسئولیت جدیدی نیز بر گرده دین نمی گذاریم و تلاش خود را صرفا به رسالت اصلی دین که همانا هدایت انسان است، معطوف می کنیم.

 

این مطلب پیش از این در نشریه خیمه» و نیز

سایت دین آنلاین منتشر شده است.

 

[1] به طور مثال در حدیثی از حضرت علی (ع) می­خوانیم: الدین لایصلحه الا العقل» دین را به جز عقل سامان نمی‏بخشد.

[2]  إِنَّ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حُجَّتَیْنِ حُجَّةً ظَاهِرَةً وَ حُجَّةً بَاطِنَةً فَأَمَّا الظَّاهِرَةُ فَالرُّسُلُ وَ الْأَنْبِیَاءُ وَ الْأَئِمَّةُ ع وَ أَمَّا الْبَاطِنَةُ فَالْعُقُول‌»

[3]  در معرفت شناسی علاوه بر موارد فوق منابع دیگری مانند حافظه» و درون نگری» نیز به عنوان منابع معرفت معرفی شده اند که اکنون محل بحث ما نیست.

[4]  حضرت علی (ع): فبعث فیهم رسله و واتر إلیهم أنبیاءه لیستأدوهم میثاق فطرته و یذکروهم منسی نعمته و یحتجوا علیهم بالتبلیغ و یثیروا لهم دفائن العقول»

[5]  1. حضرت علی (ع): العقل شرع من داخل والشرع عقل من خارج»

[6]  إِنْ أَتَّبِعُ إِلا مَا یُوحَى إِلَیَّ وَمَا أَنَا إِلا نَذِیرٌ مُبِینٌ (احقاف: 9)

[7]  بقره:2


چالش کرونا جهان را فرا گرفته است. گروهی درپی یافتن درمان، گروهی در تقلای نجات اقتصاد رو به افول و جمعی نیز در تلاشند تا نسبت این حادثه را با خدا بفهمند. به عبارت دیگر، شیوع کرونا باعث بازخوانی برخی از پرسش‌های قدیمی الهیات شده است. جنبه الهیاتی این چالش در ایران از اهمیت بیشتری برخوردار است. طبق برخی گزارش‌ها، نقطه آغاز این بیماری در ایران، شهر قم بود؛ شهری که همواره پناهگاه شیعه بوده است و حتی در برخی از احادیث توصیه شده که در سختی‌ها به قم پناه ببرید[1]. تصور پناهگاه برای این شهر موجب شد که تولیت حرم، مخالف بسته شدن آن در این شرایط باشد، آن هم با این ادعا که اینجا دارالشفاء» است و نباید در چنین شرایطی بسته باشد. بااین حال، گسترش بیماری تا جایی پیش رفت که حرم حضرت معصومه(س)-مانند حرم‌های دیگر- بسته شد. از سوی دیگر، افرادی چون عطاءالله مهاجرانی منکر دارالشفاء بودن حرم‌های اهل بیت(ع) شدند و آنها را صرفاً مرکز توجهات معنوی معرفی کردند.

در چنین شرایطی عبدالکریم سروش در مصاحبه‌ای با عنوان خدا به هر دردی نمی‌خورد»، سعی کرد تصویر قابل دفاعی از خداوند ارائه کند. از نگاه او خداوند حضور فعالی در زندگی ما ندارد. او در این مصاحبه می‌گوید: آن خدای دین معیشت‌اندیش که خلأهای زندگی‌شان را پر می‌کرد، آن خدا اکنون غایب است. آن خدا هیچ‌وقت حاضر نبوده است. فکر می‌کردند حاضر است. فقط در خیال آن‌ها حاضر بوده است و هراتفاقی که می‌افتاد می‌گفتند خداوند کرده است. می‌گفت خدا به من یک دختر داده، خدا جان من را حفظ کرده». او در پاسخ به این پرسش که بر اساس دیدگاه شما خدا به چه دردی می‌خورد، می‌گوید: خدا به هر دردی نمی‌خورد. به درد تنهایی‌های روح می‌خورد. به درد عاشقی می‌خورد. به درد پرستش و ستایش می‌خورد و همه ما عمیقاً به این نقش‌ها احتیاج داریم. خداوند العیاذبالله کارگر خانه نیست که اگر لوله آب ترکید تعمیر بکند. ما چون از خداوند این انتظارات را داریم، بعد می‌گوییم چرا آن کارگر نیامد. خوب این اشتباه است.» و در نهایت فلسفه دعا را نیز چنین معرفی می‌کند: دعا ابراز بندگی ست نه ابزار زندگی».

با این حال، نگاهی به متون دینی، تصویر دیگری از خدا رقم می‌زند، به طور مثال قرآن از زبان حضرت ابراهیم(ع) نقل می‌کند که خداوند کسی است که ما را آفریده، هدایت می‌کند، غذا می‌دهد، سیراب می‌کند و هنگام مریضی شفا می‌دهد

[2]. در سوره اسراء خداوند خود را حرکت دهنده کشتی‌ها در دریا و همچنین نجات دهنده طوفان زدگان دریا معرفی می‌کند

[3]. همچنین در بیان یک قاعده، قرآن می‌فرماید اگر خداوند را یاری کنید، او نیز شما را در زندگی یاری خواهد کرد و به شما کمک می‌کند تا بر دشمنان خود غالب شوید

[4]. در آیه دیگر تصریح می‌کند که خداوند از مومنان دفاع می‌کند

[5]. به طور خلاصه آیات و روایات معتبری که بیانگر حضور و دخالت خداوند در زندگی انسان‌هاست، بیش از آن است که انکار شوند.

شاید به همین دلیل است که در الهیات سنتی شیعه، بلایای این چنینی همواره با تفاسیر دیگری همراه شده است؛ تفاسیری که حضور و دخالت خداوند در جهان را کمرنگ نمی‌کند. در این فضا بلایا یا به جهت امتحان و آزمایش است (نمونه‌ای از این تبیین را می‌توان در کلیپ کوتاه آیت‌الله جوادی آملی در مورد کرونا مشاهده کرد) و یا از باب عذاب و نتیجه اعمال ناشایست. البته گروهی نیز این بلایا را اقتضائات جهان مادی برشمرده‌اند. در هر صورت، متألهان شیعه همواره در پی آن بودند که تبیین آنها از بلایا و شرور، با توحید افعالی» منافاتی نداشته باشد.

با این اوصاف، کرونا را چطور باید فهمید؟ آیا خداوند از وجود کرونا و رنج انسان‌ها آگاه است؟ آیا قدرت و توان مقابله با آن را دارد؟ چالش کرونا چه تاثیری بر خداشناسی ما می‌گذارد؟

پاسخی که من در پی آن هستم با یک گمانه‌زنی فلسفی آغاز می‌شود. به گمان من، ما انسان‌ها دچار یک انسان‌محوری معرفتی» هستیم و تمام جهان را به عنوان تابعی از شرایط فکری خود درک می‌کنیم. به عبارت دیگر، جهان را در قالب مفاهیم ذهنی خود درک می‌کنیم و سپس در مورد واقع عالم نیز بر اساس چارچوب‌های ذهنی‌مان داوری می‌کنیم. این سخن-یا مشابه آن- پیش از این توسط فیلسوفانی چون کانت، ویتگنشتاین و هیک مطرح شده است. مسئله این نوشته و آنچه مرا اکنون به سراغ این دیدگاه فلسفی می‌کشاند، این مسئله است که نسبت خداوند با کرونا چیست.

مسئله از آنجا آغاز می‌شود که گویا ما توقع» داریم که خداوند ـ خدایی که در عالم هستی دخالت می‌کند ـ همواره و در هر شرایطی به یاری ما بیاید و ما را از سختی‌ها و ناملایمات رهایی بخشد. این توقع» اگر به صورت مستمر برآورده نشود، دچار مشکلات ایمانی می‌شویم، حس رهاشدگی می‌کنیم، حضور خدا را دیگر احساس نمی‌کنیم، گویا دعایمان شنیده نمی‌شود یا حتی ممکن است مانند اخوان ثالث شکوه کنیم: زمین گندید، آیا بر فراز آسمان کس نیست؟»

این توقع» ریشه در خداشناسی ما دارد. این در حالی است که از نظرگاه فلسفی نمی‌توان خداوند را به قالبی ذهنی، فروکاست و از آن موجود ناشناخته، صرفاً بر اساس مفاهیم و اوصاف محدودی که ساخته ذهن ماست، توقعاتی داشت. اساساً خداوند فراتر و والاتر از محدودیت‌های ذهنی ماست. رفتار، مداخلات و تعاملات او به هیچ روی قابل پیش‌بینی نیست. بر این اساس، خداشناسی رایج این دوران که متأثر از عاطفه‌گرایی، یک خدای همواره نایس» را معرفی می‌کند، نمی‌تواند نمایانگر خدای واقعی باشد. خداوند، قابل شناخت و قابل پیش‌بینی نیست و هرگونه تلاش برای صورت‌بندی او محکوم به شکست است. حتی تمام اوصافی که ما نیک می‌شماریم نیز در چارچوب ذهن بشری ما ممدوح است و این‌گونه نیست که ضرورتاً در ساحت الهی نیز چنین باشد. خداوند در هیچ ظرف محدودی نمی‌گنجد و بر اساس هیچ توصیفی قابل ارزیابی نیست. بر تارک چنین خداشناسی‌ای، این آیه از قرآن می‌درخشد که این انسان‌ها هستند که مورد بازخواست قرار می‌گیرند و از خدا سؤالی نتوان پرسید»

[6].

عجز از شناخت اوصاف الهی در روایات هم مورد توجه قرار گرفته است. امام باقر(ع) در حدیثی به خداشناسی‌های متداول واکنش نشان می‌دهد و می‌فرماید: هر آنچه شما با اذهانتان در مورد خدا ساخته‌اید، مخلوق شماست و نسبتی با خداوند ندارد. اگر یک مورچه هم در مورد خدا سخن بگوید،‌ گمان می‌کند داشتن شاخک‌های بزرگ، کمال خداوند است و از این روی خدا بایستی دارای شاخک‌های بسیار بزرگ باشد!

[7] این در حالی است که مورچه صرفاً در حال توصیف خداوند بر اساس ذهن محدود خود است؛ توصیفی که نسبتی با واقعیت ندارد. از این جهت، خداشناسی انسان نیز تفاوت بنیادینی با خداشناسی مورچه ندارد.

اگر عجز از معرفت خدا را حقیقتاً بپذیریم، آن‌گاه توقع» رفتارهای خاص در مواقع خاص را هم نخواهیم داشت و چنان تصور نخواهیم کرد که خداوند همواره بایستی ما را از سختی‌ها نجات دهد. به عبارت دیگر، در این حالت اجمالاً ـ بر اساس گزاره‌های دینی ـ می‌دانیم که خداوند هم یاریگر است و هم برخوردهای قاطع دارد. خدا گروهی را از سختی نجات می‌دهد و گروهی را هم به دل‌سختی می‌فرستد. چنین تصوری از خداوند، به نظر واقعی‌تر می‌رسد. شاید در مواجه با مصائبی مانند کرونا، بتوانیم با این بیت مولوی با خداوند راز و نیاز کنیم:

 

قطره تویی بحر تویی لطف تویی قهر تویی **** قند تویی زهر تویی بیش میازار مرا

 

 

این نوشته در

سایت دین آنلاین، 

سایت ادیان نیوز، 

کانال بیکرانگی و

کانال نامه های حوزوی منتشر شده است.

 

 

[1] اذا عَمَّتِ الْبُلْدانَ الْفِتَنُ فَعَلَیکمْ بِقُمْ وَحَوالیها وَنَواحیها فَانَّ الْبَلاءَ مَدْفُوعٌ عَنْها»

[2] شعراء: 78-80

[3] اسراء: 66-67

[4] آل عمران: 160

[5] حج: 38

[6] انبیاء: 23

[7] کلّما میزتموه بأوهامکم فی أدق معانیه مخلوق مصنوع مثلکم مردود إلیکم و لعل النمل الصغار تتوهم أن لله تعالی زبانیتین فإن ذلک کمال‌ها و یتوهم أن عدم‌ها نقصان لمن لا یتصف بهما و هذا حال العقلاء فیما یصفون الله تعالی به


 

با راه اندازی

کانال بیکرانگی» در سایت آپارات، از این پس برخی از سخنرانی ها، گفتگوهای علمی و نیز درسگفتارها را در این سایت بارگذاری خواهم کرد.

 

در سخنرانی دین پژوهی چیست و چرا مهم است؟» به معرفی رشته جدید دین پژوهی و اهمیت آن پرداخته ام. دلایل رشد چنین نگرش هایی و ضرورت به کار بردن آنها را مورد بررسی قرار داده ام و در نهایت نقدی نسبت به آن مطرح کرده ام.

 

 

این ویدئو را می توانید

در این لینک مشاهده کنید.


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها